آرپالیق، یا آرپالِق، نوعی خاص از مقرری و درآمد نقدی یا جنسی در نظام اداری و مالی
دولت عثمانی که به طرق و صور گوناگون نسبت به دورههای مختلف، به عنوان اضافه حقوق
در هنگام اشتغال به خدمت، یا پس از بازنشستگی یا معزولیت و کنارهگیری از کار، به
عنوان حق بازنشستگی و برای تأمین زندگی به مأموران عالیرتبۀ اداری و علمای طراز
اول پرداخت میگردید (قاموس ترکی؛ پاکالین I/84، اسلام آنسیکلوپدیسی). این اصطلاح
واژهای است ترکی مرکب از «آرپا» یا «آرپَه» (یعنی جو) و پسوند «لیق» روی هم به
معنی تحتاللفظی «پول جو».
تا پیش از سدۀ 10ق/16م در منابع تاریخی امپراتوری عثمانی، دربارۀ آرپالیق و اینکه
از چه تاریخی و به چه منظوری وضع شده و به چه کسانی پرداخت میگردیده توضیحی
نمییابیم. منابع سدۀ 10ق/16م نیز آگاهیهایی نسبتاً اندک و ناقص به دست میدهند،
اما همانگونه که از عنوان و معنی تحتاللفظی آن برمیآید، این مقرری در آغاز به
سواره نظام و یا کسانی که همیشه نیروی سواره برای گسیل به خدمت شاه آماده داشتند و
یا به آنانی که به هر ترتیب ناگزیر از نگهداری اسب بودند جهت تأمین هزینۀ تعلیف و
نگاهداری اسبان پرداخت میشد (پاکالین، I/84). آرپالیق در نظام ملوکالطوایفی خاص
عثمانی ریشه دارد و به مأموران شاغل در امور نظامی و علمایی که در سِمَت قضائی و
نظایر آن انجام وظیفه میکردند پرداخت میشده است. با وجود این، دایرۀ شمولِ
آرپالیق در آغاز بسیار محدود بود و فقط به این 2 گروه تعلق میگرفت: 1. ارکان نظامی
مانند «بنیچری آغاسی»، فرماندهان نظامی و ملتزمین رکاب همایون؛ 2. رجال علمی،
مشتمل بر معلم پادشاه، شیخالاسلام و قاضی عسکرها (اسلام آنسیکلوپدیسی). احتمالاً
این مقرری در آغاز خاصّ گروه اول بوده، ولی بعدها شامل گروه دوم نیز گردیده و
بهویژه در مورد گروه اخیر در مقیاسی وسیع عمل شده است.
از نیمۀ سدۀ 10ق/نیمۀ سدۀ 16م و بهویژه سدۀ 11ق/سدۀ 17م، واگذاری آرپالیق عمومیت
پیدا کرد و به پاس نشان دادن شجاعت در جنگ یا فعالیت در تأمین صلح و آسایش، حفظ و
مراقبت از نواحی سرحدی، کوشش در عمران و آبادی قلاع و نظایر آن به وزرا، امرا،
بیگلربیگیها، دفترداران و نشانچیها اعطا میشد (پاکالین، I/84). از آنچه در
تاجالتّواریخ آمده مسلم میگردد که هدف از برقراری آرپالیق، گذشته از موارد مذکور،
تأمین مخارج اضافی صاحبان آن بوده است. سلطان سلیمان قانونی (926-974ق/1520-1566م)
برای سیّدابراهیم افندی، از علمای گرانقدر زمان و مفتی سابق شهر آماسیه، 000’50
«آقچه» آرپالیق تعیین کرد. مفتی با بیان اینکه «ریاضتکش نیستم که نان جو بخورم و
جز مسجد به جایی نمیروم که مرکب سوار شوم، بنابراین، «جو» مرا به چه کار آید» از
پذیرفتن آن خودداری کرد. اما صدراعظم، ابراهیم پاشا، که مأمور ابلاغ فرمان شاه بود،
یادآوری کرد که آرپالیق تعبیری بیش نیست و پرداخت آن به منظور تأمین هزینۀ خدام و
درویشان و اطرافیان شماست (سعدالدین، 2/564). آرپالیق معمولاً بدینگونه اعطا
میگردید: بخشی از درآمد یک یا چند ناحیه (پاکالین، I/84، قس: مینورسکی، 31) یا
قسمتی از «عایدات شرعی» (مصطفی نوری، نتایجالوقوعات، 3/87، به نقل از اسلام
آنسیکلوپدیسی) به یک یا چند نفر واگذار میظشد و دارندگان آرپالیق، که «متصرف»
نامیده میشدند، اگر از مغولان بودند «بر وجه ضمیمه» آن را دریافت میکردند
(پاکالین، I/84). برقراری این مقرّری معمولاً با صدور فرمان شاه و فرستادن خلعت
انجام میگرفت (همانجا). گاهی نیز آرپالیقهای یک یا دو متصرف با یکدیگر معاوضه
میشد.
مقدار آرپالیق برای رجال علمی، سالانه حداکثر 70 هزار آقچه و برای سران ینیظچری و
سایر امرای نظامی 58 هزار آقچه (اسلام آنسیکلوپدیسی، به نقل از کُنهالاخبار، برگ
86، 91) و برای مأموران سطح پایین و کارگزاران دربار 19999 آقچه بود (پاکالین،
I/85). باید دانست که آرپالیق نه با «آرپابها» که زیر نظر «آرپا امینی» ]مسئول
تدارکات اصطبل[ (فریدونبیگ، 1/472) برای تأمین جو مورد نیاز اصطبل تعیین میشد و
نه با مالیاتی به همین نام که خسروپاشا در قرن 11ق/17م وضع کرده بود، ارتباطی ندارد
(همانجا).
از آنجا که میزان آرپالیق با گذشت زمان افزایش مییافت و بدون رعایت ضوابط خاص به
اشخاص مختلف داده میشد، اندکاندک، موجبات ضعف بنیۀ مالی و اجتماعی و نظامی دولت
عثمانی را فراهم ساخت (اسلام آنسیکلوپدیسی، به نقل از قوچیبیک، رساله، 470 به
بعد). از سوی دیگر دارندگان آرپالیق اغلب از ادارۀ امور آن عاجز بودند، و ناگزیر
ادارۀ آن را به کسانی که در اصطلاح «نایب» خوانده میشدند واگذار میکردند و در
برابر این خدمت حقوقی ثابت و یا بخشی از عیدات حاصله، که معمولاً 5/1 اصل آرپالیق
بود، به آنان پرداخت میشد (جودت، 4/292).
ضعف بنیۀ مالی، ظلم بیش از حد دارندگان و بهویژه ناشایستگی نایبان آرپالیقها و
سوءِاستفادههای متعدد موجب شد که در سدۀ 12ق/18م رسم آرپالیق برای نظامیان و سایر
اشخاص غیر از علمای دینی و قضات، ملغی گردد (همانجا) و به جای آن مقرری ثابتی به
نام «طریق معاش» برای معزولان و بازنشستگان تعیین شود (اسلام آنسیکلوپدیسی). بعد از
تنظیمات، با تشکیل صندوق بازنشستگی، برای علما نیز حقوق و مقرری تعیین شد که حتی
بعد از فوت نیز به افراد خانوادۀ آنان پرداخت میگردید. پس از اعلان مشروطیت «طریق
معاش» و اساساً استفاده از امتیاز آرپالیق ملغی و به جای آن حقوق بازنشستگی برقرار
شد (پاکالین، I/86).